ندای حق

!!! عاشیقیزم

عاشق و دوستار همه و همه ام

نیمه شب زاهد مضطرب زیر لب به خود چنین گفت : هنگام آنست که ترک خانه گویم تا در درگاه خدا خانه گیرم . آه آن چه کس بود که در طول این مدت مرا در اینجا نگه داشت . در این منزل گمراهی ؟!

از جانب خدا ندا آمد که : من ...

لیکن گوش زاهد این ندا را نشنید !

در گوشه ای از خانه زن زاهد به آرامی خفته بود و کودکش نیز تنگ سینه او در عالم خواب سیر می کرد .

زاهد دگر باره به خود گفت : کیست آن که مرا در این مدت در خواب غفلت نگهداشت .

ندا آمد که : خدا ...

لیکن گوش زاهد همچنان قاصر از شنیدن آن ندا بود .

در این هنگام کودک زاهد خواب آلوده ناله ای کرد و بیشتر به سینه ی مادر چسبید .

خدا به زاهد امر فرمود : بایست ای نادان ... خانه ات را ترک مکن !

لیکن زاهد کمتر از آن بود که ندای حق بشنود .

آن گاه خدا آهی از سر حسرت و اندوه بر کشید ...

و گفت : چرا آفریده ی من از من می گریزد و مرا ترک می گوید بدین پندار که مرا می جوید و به وصال من نائل خواهد آمد !!!



نظرات شما عزیزان:

yeki
ساعت23:43---5 دی 1390
سلام.از طریق آدرس زیر به جمع تبلیغ کنندگان فروشگاهی اینترنتی بپیوندید و درآمد خوبی از طرق کار اینترنتی داشته باشید.حتما یه سری بزنید وثبت نام کنید ضرری نداره.

http://iranarena.com/Advertiser/Register/596a875c-7438-4 190-a2c5-268fccbac61b


پریا
ساعت11:38---12 آبان 1390
از بارش مداوم باران دلم گرفت از حال و روز فصل زمستان دلم گرفت از خش خش عبور در اين فصل بي کسي وقتي شکست ، برگ درختان دلم گرفت بغضي در دل من ريشه کرد وبعد از قارقار شوم کلاغان دلم گرفت آدم بهشت را به بهاي کمي فروخت از اين هبوط ساده ي انسان دلم گرفت فهميده اند رشته ي عمرم به دست توست وقتي که در نبودنت اينسان دلم گرفت بر برگ برگ دفتر شعرم به ناگهان دستي نوشت واژه ي پايان دلم گرفت امشب به ياد تک تک ِ شب ها دلم گرفت در اضطراب کهنه ي غم ها ، دلم گرفت انگار بغض تازه اي از نو شکسته شد در التهاب ِ خيس ِ ورق ها ، دلم گرفت ! از خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت ... از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت ... در انتظار تا که بگيرم خبر ز تو ... در آتش ِ گرفته سراپا... دلم گرفت ! متروکه نيست خلوتِ سرد دلم ولي از ارتباطِ مردم ِدنيا دلم گرفت !! يک رد ِ پا که سهم ِ من از بي نشاني است! از رد ِ خون که مانده به هر جا ، دلم گرفت اينجا منم و خاطره هايي تمام تلخ اقرار ميکنم درآمدم از پا ... دلم گرفت ... مي خواستم ببوسمت از اين ديار دور مي خواستم ببوسمت اما دلم گرفت نه اينکه فکر کني دل ، از تو کنده ام ! يا اينکه از محال ِ تمنا دلم گرفت ! از لحظه اي که هق هق ِ هر روزه ي مرا بگذاشتي به روي دو لب ها ، دلم گرفت از لحظه اي که هر دو نگاهم اسير شد در امتداد هيچ ِ قدم ها دلم گرفت از لحظه اي که خيس شدم در خيال تو آن دم که تنگ شدند نفس ها دلم گرفت ازين که باز تو نيستي کنار من ازين که باز خسته و تنها ... دلم گرفت مي خواهمت که بار ِ دگر گرم تر ز پيش مي خواهمت ببوسمت اما دلم گرفت ! تکرار مي کنم اين سطرهاي کهنه را ... تکرار مي کنم که خدايا !! دلم گرفت !!







hassan
ساعت19:34---7 آبان 1390
وای حقیقته زندگیمون همینه
فوق العاده بود دمتون گرممممم


مهلا
ساعت15:53---28 مهر 1390
زیبا مثل همیشه

تنها
ساعت21:20---27 مهر 1390
از بارش مداوم باران دلم گرفت از حال و روز فصل زمستان دلم گرفت از خش خش عبور در اين فصل بي کسي وقتي شکست ، برگ درختان دلم گرفت بغضي در دل من ريشه کرد وبعد از قارقار شوم کلاغان دلم گرفت آدم بهشت را به بهاي کمي فروخت از اين هبوط ساده ي انسان دلم گرفت فهميده اند رشته ي عمرم به دست توست وقتي که در نبودنت اينسان دلم گرفت بر برگ برگ دفتر شعرم به ناگهان دستي نوشت واژه ي پايان دلم گرفت امشب به ياد تک تک ِ شب ها دلم گرفت در اضطراب کهنه ي غم ها ، دلم گرفت انگار بغض تازه اي از نو شکسته شد در التهاب ِ خيس ِ ورق ها ، دلم گرفت ! از خواندن تمام خبر ها تنم بسوخت ... از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت ... در انتظار تا که بگيرم خبر ز تو ... در آتش ِ گرفته سراپا... دلم گرفت ! متروکه نيست خلوتِ سرد دلم ولي از ارتباطِ مردم ِدنيا دلم گرفت !! يک رد ِ پا که سهم ِ من از بي نشاني است! از رد ِ خون که مانده به هر جا ، دلم گرفت اينجا منم و خاطره هايي تمام تلخ اقرار ميکنم درآمدم از پا ... دلم گرفت ... مي خواستم ببوسمت از اين ديار دور مي خواستم ببوسمت اما دلم گرفت نه اينکه فکر کني دل ، از تو کنده ام ! يا اينکه از محال ِ تمنا دلم گرفت ! از لحظه اي که هق هق ِ هر روزه ي مرا بگذاشتي به روي دو لب ها ، دلم گرفت از لحظه اي که هر دو نگاهم اسير شد در امتداد هيچ ِ قدم ها دلم گرفت از لحظه اي که خيس شدم در خيال تو آن دم که تنگ شدند نفس ها دلم گرفت ازين که باز تو نيستي کنار من ازين که باز خسته و تنها ... دلم گرفت مي خواهمت که بار ِ دگر گرم تر ز پيش مي خواهمت ببوسمت اما دلم گرفت ! تکرار مي کنم اين سطرهاي کهنه را ... تکرار مي کنم که خدايا !! دلم گرفت !!

نسيبه
ساعت19:29---27 مهر 1390
راستي يه سوال شما كه سركارميريدو همسروفرزندداريد واقعا چه جوري ميتونيد ايه همه وبگردي كنيد واين همه دوست داشته باشيدخانمتون اعتراض نميكنه من كه مامانم هي اعتراض ميكنه افرين به اين برنامه ريزيتون

نسيبه
ساعت19:10---27 مهر 1390
خطا از من است، می دانم...

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد” ، اما به دیگران دل سپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین” ، اما به دیگران تکیه کرده ام
رهایم نکن!
خدایا بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبـــــــــــودنم...



درخود نگاه میکنم تا که ببینم خطا کجـــــاست...
بعد از کمی تامل و قدری سکوت ،
پی میبرم انجا که "خـــــــــالی از خداست" خطاست...


lovelorn
ساعت12:13---27 مهر 1390

گـاـهـے دلـت مــے خواد ـهـمـ ِ بـغض ـهات از تـوے نـگاهت خـوند ِ بـشن...

مـیدونـے کــ ِ جـسارت ِ گـفتن ِ کـلمه ـها رو نـدارے ...

امـا یـــ ِ نـگاه گـنگ رو تـحویل مـے گیری

یـا جـمله ای مـثل: چـیزے شـده؟؟!!!

اونـجاست کــ ِ بـغضت رو بـا لـیوان سـکوت سـر مــےکشـے

و بـا لـبخندے سـرد مـیگـے :

نـه،ـهـیچ...!


روزی روزگاری انسانیت
ساعت10:40---27 مهر 1390
سلام بشار جان.شرمنده دوست خوبم.این روزا میرم و دیر به دیر سر میزنم.این روزا خیلی سرم شلوغ شده.حالم خوبه بشار جان.دارم روپا میشم شکر خدا.متوجه شدم برای این قضیه و کسی که پشت این قضیه بود و این کارو باهام کرد بیشتر از حدش ارزش قائل شده بودم.در واقع اصلا ارزش اینو نداشته که اینقدر خودمو اذیت کنم.

آدم زمینی
ساعت0:26---27 مهر 1390
سایه مشعل تاریکه
اون رو که از رگ گردن نزدیک تره نمی بینیم و اون دورها دنبالش می گردیم


سرخوش
ساعت22:08---26 مهر 1390
دوستانی هستندبه مانند کوه های سر به فلک کشیده ،استوار ،راسخ وبزرگ هم صحبتی با انها شرف است ورفاقت با آنان ضمانت سلامت ،ودر کنار آنها بودن حق است وفراموشی آنان محال ودعا برایشان واجب........وتو مصداق انی

nafas
ساعت14:53---26 مهر 1390
خیلی زیبا بود واقعا لذت بردم...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 26 / 7 / 1390برچسب:,ساعت 12:17 توسط بشار|


آخرين مطالب
» سلام عزیزان
» گل صداقت
» دنیا
» دیدار
» عشق
» عیب کار
» محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد ...
» آسمان آبی
» یلدا
» چه حاصل
» بیچاره عاشیق
» جاده های عشق
» غروب
» و خدا زن را آفرید ...
» بیایید جواب تصدیق دعاهایمان را بفرستیم !!!
» ایام سوگ و ماتم سیدالشهدا تسلیت باد
» صوفی و خرش
» چه چیزی با ارزش تر است ؟
» بنام الله ...
» اول محرم هزار و چهار صد و سی و سه

Design By : Pichak